اي رشک رخ حورا آخر چه جمالست اين

شاعر : سنايي غزنوي

وي سرو سمن سيما آخر چه کمالست ايناي رشک رخ حورا آخر چه جمالست اين
کس ني که ترا گويد آخر چه خيالست اينکوشم به وفاي تو کوشي به جفاي من
در هجر مرا کشتي آخر چه وبالست ايننابوده شبي شادان از وصل تو اي جانان
اي اصل همه شادي آخر چه وصالست اينشد اصل همه شادي اي دوست وصال تو
گر مي‌ندهي عشوه آخر چه سوالست اينهر گه که مرا بيني گويي که: مرا خواهي؟
تن درندهي با من آخر چه ملالست اينخواهم که ترا بينم يک بار به هر ماهي
در شد به جوال تو آخر چه جوالست اينهر مرغ که زيرک‌تر هر مرد که عاقل‌تر